جمعه
شاید امروز برام روزی عجبیب بود تا صبح یادم اومد وقتی بچه بودم مامان بزرگم رفت کربلا من هم می خواستم باهاش برم گریه کردم بعد هم من رو بردن به پارک گفتن کربلا اینجاست نمی دونم باور کردم یا نه چند مدت بعد دختر داییم بهم گفت تو رو کربلا نبردن البته بعدش با چند تا لپ لپ حل شد این ها رو همه گفتم بگم که از همون بچهگی با دخترداییم مشکل دارم تیزهوشان بودن همش این رو دوش من بود برم تیزهوشان اما نشد الان نومونه هستم خوبه نه اونقدر ها شاید امسال من رواز نمونه بندازن بیرون وای نمی دونم چی کار کنم تنها کاری که می کنم کتاب داستان می خونم امیدوارم در اینده موفق تر باشم چه در کار چه در بلاگ نویسی برام پول مهم ترین چیزه
نظرات شما عزیزان:
دسته بندی : <-PostCategory->
آخرین مطالب
» دوشنبه ( 1391/11/28 )
» جمعه ( 1391/11/28 )
» رویا ( 1391/11/28 )
» پول ( 1391/11/28 )
» باید بگم درامد برام مهمه ( 1391/11/1 )
» درود بر شما ( 1391/11/1 )
» برای حمایت از ما به a8inha سر بزنید ( 1391/10/20 )
» داستان 1 اپیزود 2 ( 1391/10/18 )
» داستان 1 ( 1391/10/17 )
» گلکسی s4 یا همون iv بیشتر اشنا بشیم ( 1391/10/10 )
» روزی که باران امد 2 ( 1391/10/10 )
» روزی که باران امد ( 1391/10/7 )
» apple ( 1391/10/7 )
» آموزش بروزرسانی گلکسی S3 و S2 به اندروید 4.1.2 ( 1391/10/4 )
» محبوبیت آیپد های اپل در بین جوانان و کودکان ( 1391/10/4 )
» محافظت از WiFi و نمایش سیستم متصل شده توسط WiFi Guard ( 1391/10/4 )
» آموزش نصب برنامه و بازی گوشی ویندوز فون به صورت دستی ( 1391/10/4 )
» تعداد App ویندوز 8 در Windows Store چقدر است؟ ( 1391/10/4 )
» محکومیت نارنجی ( 1391/10/3 )
» نکسوس 7 در اردیبهشت ماه ( 1391/10/3 )